ضرب المثل معروفی در میان ما ایرانیان وجود دارد که ” در همیشه بر یک پاشنه نمی چرخد” ؛ اما به راستی چرا باید چنان کنیم که در طی اعمال و کردار و رفتارمان چنین شود که برای برون رفت از پاسخی مستدل و معقولانه نیازمند به کمک گرفتن از این ضرب المثل شویم؟ آیا […]

ضرب المثل معروفی در میان ما ایرانیان وجود دارد که ” در همیشه بر یک پاشنه نمی چرخد” ؛ اما به راستی چرا باید چنان کنیم که در طی اعمال و کردار و رفتارمان چنین شود که برای برون رفت از پاسخی مستدل و معقولانه نیازمند به کمک گرفتن از این ضرب المثل شویم؟ آیا نمی توان به گونه ای اقدام کرد که تعقل و تدبر چنان بر رفتار و عمل ما غالب باشد که حداقل پیشاپیش زمینه های چرخیدن در بر همان پاشنه ی معمولش را به دست خود فراهم کنیم؟

با ذکر عبارات بالا تمایل دارم به موضوعی اشاره کنم که مبحث اصلی این یادداشت است. “انتخاب استاندار و شرایط مترتب بر آن”. دولت چهاردهم که تشکیل آن بدلیل حادثه ی تلخ شهادت رئیس جمهور شهید و جمعی از همراهان ایشان پیش از سال ۱۴۰۴ تشکیل شده است روزهای شاکله بندی و شکل گیری خود را طی می کند. به روال و سیاق معمول و پس از رسمیت یافتن ریاست دولت و در حقیقت قانونی شدن ریاست جمهوری دکتر پزشکیان پس از تنفیذ و تحلیف بعنوان آخرین حلقه های این رسمیت، تکمیل مناصب نیز سلسله مراتبی رنگ و لعابی جدی تر خواهد یافت و در این حلقه ی تشکیلاتی مرسوم و معمول، تعیین استانداران نیزبه قدر خود کم از شکل گیری کابینه و هیئت دولت، دارای اهمیت و جایگاه در سیر تحولات جاری کشور در دوران زمامداری دولت نوپا نخواهد بود. علاقمندم ابتدا این پرسش را مطرح کنم که آیا با معلم یا دبیر شدن یک پزشک و یا حادث شدن عکس آن یعنی پزشک شدن یک معلم یا دبیر موافق هستید و هستیم؟ مثال زدن از این دو قشر برای نمونه است و البته جایگاه ویژه ای که هم به لحاظ شخصیتی و هم اهمیت جایگاه علمی برای هر دو قشر در هر جامعه می توان در بسیاری از تماثیل جهت مصداق مورد اشارت قرار داد و به شخصه بسیار تاکید دارم که جایگاه هر دو رفیع است و شایسته ی تکریم و ارج گذاری.

دکتر پزشکیان در خلال مناظرات انتخاباتی و نیز در بسیاری از مباحثات و بیانات خود در این کارزار برنکته ای ویژه اصراری چند باره داشتند و موکدا بر اینکه باید کار را به متخصصان امر سپرد پافشاری نمودند و به تصورم نخستین گام در موفقیت ایشان، دولتشان، راه و مسیر و البته تحقق آنچه مدنظرشان است عینیت یافتن این نکته ی ویژه ای است که شاید در گفتار چندان مهم جلوه ننماید اما در عمل بیش از هر وعده و شعاری دارای “اهمیت” و “ویژه بودن” خواهد بود.

بعنوان یک نویسنده و نه مدعی پژوهشگری و کاردان بودن، که صرفا به لحاظ تجربه ی عینی لازم می دانم عنوان کنم بدعتی که در برخی دولت ها شکل گرفته است و مجموعه ی توانمند و البته بی ادعای پرسنل وزارت کشور چنان نادیده گرفته شده اند که گاهی در مجموعه ی خود غریبه محسوب می شوند، خطایی نابخشودنی بوده است که اثرگذاری آن در بسیاری از کمبودها، چالش ها و حتی عقب گردها غیرقابل کتمان است. در پاسخ به این سوال که مهم ترین ویژگی تعیین یک استاندار از نگاه شما چیست بدون تردید پاسخ من تعیین شخصی مجرب از میان مجموعه ی وزارت کشور بعنوان استاندار است. نه تنها شخص استاندار که بسیاری از مجموعه تحت مدیریت او از معاونین و مدیران کل مجموعه ستادی وی گرفته تا فرمانداران و بخشداران و مجموعه ی های مرتبط نیز لازم است در ابتدا افرادی مطلع به شرایط، ضوابط، آشنا به امور و در حقیقت از همان جنس مجموعه وزارت کشور باشند و اگر بنا باشد تنها به ضرورت و در صورت نیاز و به ناچار و ناگزیر غیر این عمل شو، به گمانم در این صورت نیز بهره گرفتن از افراد بازنشسته ی این مجموعه در صورت دارا بودن شرایط قانونی باز هم به صلاح نزدیک تر از آن است که افرادی ناآشنا و غیرمرتبط با چنین مجموعه ای بر مسند و در منصب قرار گیرند. آیا انتظار اپراتور شدن در یک مجموعه ی تخصصی نفت و گاز، حضور در یک مجتمع درمانی، حضور در کلاس درس بعنوان یک معلم و دبیر یا حضور در عرصه ی نظامی توسط یک پرسنل وزارت کشور منطقی و صلاح است که حادث شدن عکس آن چنین باشد؟ به گمانم خطای قرار گرفتن هر کدام به جای دیگری در حوزه ای غیر تخصصی پیش و بیش از آنکه متوجه پذیرنده ی آن نقش و جایگاه باشد متوجه واگذارکننده ی آن نقش و منصب خواهد بود و البته که زیان کننده و زیان دیده جامعه و مردمی که دلخوش به کارآمدی و شایسته گزینی برای برون رفت از مشکلات و چالش های پیش روی خویش هستند. پُرواضح است کسی که حداقل های جایگاه و ساختارهای مکان قرار داده شده برای خدمتش و حضور یافته در آن را نداند نمی تواند مصداق همان متخصص، اهل فن و نیز کارشناسی باشد که دکتر پزشکیان که انسانی صادق و البته دنیا دیده است در خلال مناظرات و همه ی صحبت هایش در ایام انتخابات بر آن تاکید داشت. پزشکیان اینک رئییس جمهور است و عدم تحقق اهداف مدنظرش برای برون رفت جامعه از وضعیت نامطلوب کنونی در بسیاری از حوزه ها بخصوص معیشت نمی تواند او را تا همیشه مبرا از انتقادات و حتی تهاجمات مخالفانی کند که قطعا چندان از عدم موفقیت های او ناخرسند نخواهند شد.

در خاتمه ی مطلب لازم به تاکید می دانم عنوان کنم که قرار گرفتن در منصب و مسند استانداری نیز نباید صرفا بر مبنای بودن از جنس مجموعه ی وزارت کشور بعنوان امتیاز اول و آخر مدنظر قرار گیرد و دارا بودن این ویژگی تفسیر به حجت نهایی شود. در واقع شخص برخواسته از همان مجموعه نیز لازم است الزاماتی چون طی سلسله مراتبی مدارج و حصول تجربه، همراه بودن با تفکرات دولت مستقر و پذیرش خواسته ها و اهداف مدنظر، کارآمدی و کاردانی را نیز ضمن این منصب نشینی دارا باشد که اگر جز این باشد تفاوت ملموسی میان آنچه نباید باشد با آنچه حاصل اینگونه گزینش و گماشتن خواهد بود وجود نخواهد داشت.