نقشه خطوط لوله گاز و نفت، خطوط کشتیرانی و مسیرهای باری زمینی و همچنین روابط دیپلماتیک در حال تغییر است. دو سال پیش، تصور امضای قراردادهای تجاری امارات با ایران دشوار بود، چه برسد به اینکه به قراردادهای حمل و نقل نفت بین این کشور با اسرائیل فکر کنیم. اما اکنون منافع اقتصادی نقشه دیپلماتیکی را دیکته می‌کنند که اسرائیل به‌طور پیوسته روی آن جای خود را پیدا می‌کند، حتی اگر مجبور باشد این نیروهای رقیب را نیز در آن جای دهد.

هاآرتص نوشت: دو هفته پیش کانال سوئز به حالت آماده باش درآمد. اپراتورهای جرثقیل ها، خلبانان، نیروهای امنیتی و همه کارگران دیگر آماده شدند تا کشتی کانتینری Ever Green وارد انتهای جنوبی آبراه شود. این کشتی در ماه مارس به مدت یک هفته در کانال گیر و آن را مسدود کرد و باعث ضرری بالغ بر ۱۵ میلیون دلار در روز شد. زیرا صدها کشتی مجبور بودند در یک صف طولانی منتظر بمانند.

به گزارش آوای دشتی به نقل از سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: قبلاً کشتی Ever Green در ماه اوت از کانال عبور کرده بود، اما در آن زمان خالی بود. در ماه مارس و وقتی در کانال گیر کرد، کاملاً بارگیری و سنگین شده بود و کل فعالیت در این کانال را مختلف کرد. در نهایت، کشتی بدون مشکل از کانال عبور کرد و اداره متصدی امور کانال، دولت مصر و کل صنعت کشتیرانی نفس راحتی کشیدند.

اما تنش همچنان در این کانال وجود دارد، زیرا قاهره مشتاقانه منتظر تصمیم نهایی اسرائیل در مورد قرارداد خط لوله ارسال نفت از ایلات به اشکلون است. درآمد کانال سوئز در سال جاری به بیش از ۶ میلیارد دلار رسیده است که یک رکورد محسوب می شود. چشم انداز سال آینده، با وجود همه گیری حتی خوش بینانه تر است و  پیش بینی می شود درآمدها در نیمه اول سال ۲۰۲۲، ۱۱ درصد افزایش یابد.

نگرانی مصر این است که برخی از محموله‌های نفتی که از آسیا و کشورهای خلیج فارس به خط لوله اسرائیل می‌آیند، ممکن است ترافیک این کانال و درآمدی را که ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی مصر را تشکیل می‌دهد، کاهش دهد.

مشخص نیست که چرا بنی گانتز، وزیر دفاع اسرائیل تصمیم این رژیم را به تأخیر انداخته و مذاکرات بیشتری در مورد توافق اسرائیل با امارات متحده عربی انجام داد. شاید دلیلش گزارش های مقامات امنیتی در مورد خطرات عملیات خط لوله باشد. یا ممکن است به دلیل مخالفت وزیر محیط زیست و وزیر انرژی اسرائیل با این پروژه تصمیم گیری به تأخیر افتاده باشد، یا به این دلیل که عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر، به نفتالی بنت، نخست وزیر اسرائیل درباره نگرانی هایش مبنی بر اینکه خط لوله به اقتصاد مصر ضربه می زند، صحبت کرده باشد.

چین را هم نباید فراموش کنیم

جورج صفوت، سخنگوی کانال سوئز به وب‌سایت مصری المال نیوز گفت: ۹ درصد از محموله‌های جهان از طریق این کانال و همچنین ۲۴٫۵ درصد از ترافیک نفتکش‌ها از جمله کل ترافیک نفتکش‌ها در مسیر آسیا- اروپا از این کانال عبور می‌کند. صفوت تصریح کرد که برای توسعه بیشتر کانال و بهبود خدمات تلاش می کند و از نزدیک مسیرهای رقابتی احتمالی را زیر نظر دارد.

اقتصاددانان مصری و امارات متحده عربی و کارشناسان کشتیرانی می گویند: درست است که در مرحله ی اول این خط لوله به کاهش ترافیک کانال منجر می شود اما مشکل بزرگتر استفاده ی عربستان سعودی از این خط لوله، در صورت عادی سازی روابط این پادشاهی با اسرائیل است. بنابراین، این فقط خط لوله نیست که مصر را نگران کرده است.

تا زمانی که عربستان سعودی در این بازی حضور نداشته باشد، عملیاتی شدن گزارش‌های عریض و طویل در اسرائیل در مورد ساخت خط راه آهن بین اسرائیل و امارات از طریق اردن کاملاً دور از ذهن است. مسیرها باید از قلمرو پادشاهی سعودی عبور کنند. از سوی دیگر، گزارش‌ها در مورد قصد امارات برای خرید بندر حیفا باعث می‌شود که اقتصاددانان و مفسران مصری درباره توطئه اسرائیل-اماراتی برای ضربه زدن به اقتصاد مصر صحبت کنند.

وائل قدور، کارشناس کشتیرانی در مصاحبه ای گفت که یک گذرگاه زمینی بین اسرائیل و کشورهای خلیج فارس می تواند به درآمد مصر از کانال سوئز ضربه بزند. بنابراین مصر باید این موضوع را بررسی کند که چگونه می تواند موانعی را که مانع سرمایه گذاری خارجی در منطقه کانال می شود، برطرف کند. او گفت که دادن نقش کلیدی به چین در سرمایه گذاری در امتداد کانال و ارائه خدمات به کشتی های عبوری از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

در سال ۲۰۱۹، چین و مصر یک یادداشت تفاهم در ارتباط با سرمایه گذاری ۵ میلیارد دلاری  چین برای توسعه یک منطقه صنعتی به مساحت ۶ کیلومتر مربع (۲٫۳ مایل مربع) امضا کردند. چین تاکنون میلیاردها دلار در ساخت و ساز مصر هزینه کرده است که به زودی به تکمیل پایتخت اداری این کشور در ۴۵ کیلومتری (۲۸ مایلی) شرق قاهره منجر می شود.

موضوع دیگری که در ارتباط با این کانال مطرح است، توافق اخیر امارات با ایران و ترکیه است که بر اساس آن کالاها از بنادر دبی و ابوظبی به جنوب ایران و از آنجا از طریق زمینی به ترکیه و اروپا ارسال خواهند شد. این مسیر می تواند زمان حمل و نقل را از ۲۰ روز به یک هفته کاهش دهد.

تناقض این است که امارات یکی از بزرگترین سرمایه گذاران در منطقه صنعتی کانال سوئز است. ابوظبی در ماه نوامبر، قراردادی به ارزش ۸۰۰ میلیون دلار برای ساخت زیرساخت‌ها برای بندر جدیدی که مصر در کنار اسکندریه می‌سازد و یک میلیارد دلار برای ساخت دو مزرعه خورشیدی، یکی در ساحل دریای سرخ و دیگری در کنار اسوان در جنوب مصر، امضا کرد.

همچنین، شرکت انرژی اماراتی ای جی هلدینگ قراردادی مقدماتی با ایران برای ساخت نیروگاه هایی با گاز و انرژی خورشیدی در استان خوزستان ایران امضا کرد. این توافق ظاهراً تحریم های ایالات متحده را به چالش می کشد. اما به نظر نمی رسد امارات متحده عربی نگرانی شدیدی در این زمینه داشته باشد. به طوری که از امضای قرارداد حمل و نقل زمینی با ایران نیز منصرف نشد.

تصادفی نیست که مقامات اماراتی می گویند اگر اسرائیل توافق نامه خط لوله را لغو کند، این تاثیری بر روابط امارات با تل آویو نخواهد داشت. روابط با مصر به اندازه خط لوله اسرائیل که ممکن است در زمان و هزینه صرفه جویی کند اما هزینه دیپلماتیک غیرقابل قبولی را به دنبال داشته باشد، برای امارات مهم است.

نقشه خطوط لوله گاز و نفت، خطوط کشتیرانی و مسیرهای باری زمینی و همچنین روابط دیپلماتیک در حال تغییر است. دو سال پیش، تصور امضای قراردادهای تجاری امارات با ایران دشوار بود، چه برسد به اینکه به قراردادهای حمل و نقل نفت بین این کشور با اسرائیل فکر کنیم. اما اکنون منافع اقتصادی نقشه دیپلماتیکی را دیکته می‌کنند که اسرائیل به‌طور پیوسته روی آن جای خود را پیدا می‌کند، حتی اگر مجبور باشد این نیروهای رقیب را نیز در آن جای دهد.

اسرائیل خود را در یک پارادوکس می بیند. در حالی که ایران را به جنگ تهدید می کند، در موقعیتی نیست که امارات متحده عربی را به دلیل ایجاد روابط نزدیک تر با تهران سرزنش کند. علاوه بر این، هرگونه اقدام نظامی یا دیپلماتیک علیه ایران مستلزم این است که اسرائیل منافع امارات و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس را در نظر بگیرد. در غیر این صورت، حمله اسرائیل به ایران می تواند کشتیرانی و درآمد این کشورها را محدود کند. این تناقض همچنین در مورد روابط با مصر و اردن نیز مطرح است. کشورهایی که گاز و برق لبنان را از طریق سوریه تامین می کنند. این عرضه که توسط دولت آمریکا علیرغم تحریم‌های این کشور علیه سوریه تایید شده است، نه تنها به دولت و مردم لبنان کمک می‌کند، بلکه به حزب‌الله نیز کمک می‌کند.