به کار بردن قیاس‌های قرن بیستم در روابط ایالات متحده و چین، سوء استفاده از تاریخ است و درک نادرستی از زمان حال را نشان می‌دهد.

رشد حیرت‌انگیز چین طی دو دهه‌ی اخیر و چالش‌هایی که این مسئله پیشاروی ایالات متحده نهاده، باعث شده که بسیاری جهان را در آستانه جنگ سرد جدیدی تصور می‌کنند. هفته گذشته، در آستانه برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل متحد، آنتونی گوترش، دبیر کل این نهاد بین‌المللی، ضمن هشدار پیرامون آغاز جنگ سرد میان ایالات متحده و جمهوری خلق چین، تاکید کرد که در صورت وقوع چنین واقعه‌ای، شاهد جنگ سردی متفاوت از گذشته خواهیم بود که احتمالا خطرناک‌تر و مدیریت آن دشوارتر خواهد بود. با این حال هر روز شاهد گفتار خصمانه‌تری از سوی مقامات دو دولت هستیم.

با وجود آن‌که تصور می‌شد با برآمدن دولت جو بایدن در ایالات متحده و گذار از ترامپیسم، روابط میان این دو کشور دستخوش تحول قابل اعتنایی شود، اما کارنامه دولت بایدن در این زمینه حاکی از آن است که مسئله چین به کانون سیاست خارجه ایالات متحده مبدل شده است. خروج از افغانستان و  تشکیل اتحاد نظامی-امنیتی  موسوم به آکوس، دلالت بر پیگیری این هدف از طریق سیاست‌ها و اتحادهای جدید از سوی ایالات متحده دارد. با این حال به نظر می‌رسد اتخاذ چنین رویکردی حساسیت متحدین سابق را برانگیخته است.

ایوان کراستف، رئیس مرکز راهبردهای لیبرال در صوفیه بلغارستان و مارک لئونارد، بنیانگذار و مدیر شورای روابط خارجی اروپا، با انتشار یادداشتی در پایگاه تحلیلی فارن پالیسی، با عنوان «اروپایی‌ها تمایل دارند که از جنگ سرد جدید دوری کنند» با بررسی نتایج آخرین نظرسنجی که از سوی شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا صورت گرفته، استدلال کرده‌اند که حتی در صورتی که سیاستمداران اروپایی تن به چنین وضعیتی بدهند، شهروندان اروپایی آن‌ها را مجبور به گزینش رویکردی دیگر خواهند شد.

 نشانه‌های جنگ سرد جدید

اتحاد امنیتی جدید در هند-پاسیفیک  با نام آکوس که هفته گذشته بین ایالات متحده، بریتانیا و استرالیا منعقد شد، نشانه واضحی از یک جنگ سرد جدید است که جهان آزاد خود را در مقابل محوری اقتدارگرا با محوریت چین تصور می کند. مانند آخرین جنگ سرد رخ داده، دموکراسی‌های اروپایی برای رویارویی با چنین وضعیتی در حال هماهنگ شدن با هم هستند. این بار اما به نظر می‌رسد که اولویت اروپایی‌ها دور ماندن از این کارزار است.

گریز اروپا از درگیری در جنگ سرد جدید

در نظرسنجی جدید شورای روابط خارجی اروپا (ECFR) در ۱۲ کشور عضو اتحادیه اروپا، تقریباً دوسوم پاسخ‌دهندگان عقیده داشتند که جنگ سرد جدیدی میان چین و ایالات متحده در حال وقوع است و تنها ۱۵ درصد مخالف چنین عقیده‌ای بودند. اما این مصاف تازه حائز پیچیدگی تازه‌ای‌ست: عموم اروپایی‌ها تصور نمی‌کنند که دولت‌های خودشان هم بخشی از این جنگ سرد جدید هستند. این مسئله دلالت بر آن دارد که تفاوت دیدگاه قابل توجهی میان رهبران سیاسی و شهروندان‌شان وجود دارد.

در حقیقت، تنها ۱۵ درصد از پاسخ‌دهندگان به این نظرسنجی اظهار داشتند که باور دارند قطعا و یا احتمالا کشورشان در جنگی سرد با چین قرار دارد، و این در حالی است که ۵۹ درصد از آن‌ها معتقدند کشورشان مشارکتی در این جنگ جدید ندارد. البته تفاوت‌هایی میان کشورهای مختلف عضو اتحادیه وجود دارد، با این حال یک دیدگاه کلی عمومی وجود دارد: در هر کشوری که نظرسنجی انجام شده، بیش‌تر مردم منکر این هستند که یک جنگ سرد جدید بین کشورشان و چین در حال وقوع است.

به همین ترتیب، این واقعیت در خور توجه است که زمانی صحبت از برخورد با چین یا روسیه می‌شود، اروپایی‌ها تمایل دارند بروکسل و نه کشورهای خود را بخشی از جنگ سرد جدید بدانند -و بنابراین، آن‌ها به طور بالقوه می‌توانند بروکسل را متحد ایالات متحده در این درگیری بدانند.

در کل اتحادیه اروپا، ۳۱ درصد معتقدند که این اتحادیه احتمالاً یا قطعاً در جنگ سرد با چین است -به این معنی که مردمی که تصور می‌کنند اتحادیه اروپا در جنگ سرد با چین است دو برایر کسانی است که چنین تصوری از درگیری میان کشور خودشان با چین دارند. در مورد روسیه، ۴۴ درصد افراد باور به وقوع جنگ سرد با اتحادیه اروپا دارند و ۲۶ درصد پاسخ‌دهندگان مخالف هستند. مابقی تردید دارند که جنگ سردی با روسیه یا چین وجود داشته باشد.

در حالی که هنوز زود است در مورد پیامدهای این تحولات در دراز مدت اظهارنظر کنیم، واضح است که در کوتاه مدت، نمایش هرگونه از روابط میان اتحادیه اروپا و آمریکا به گونه‌ای که در تقابل و تخاصم با چین و روسیه باشد، با افکار عمومی سازگار نیست. به نظر می‌رسد در این نظرسنجی ما چهار شکاف قابل مشاهده وجود دارد که مسئول پراکندگی در اروپا و اتحاد سنتی ترانس-آتلانتیک هستند.

 بی‌معنایی جنگ میان دموکراسی و خودکامگی

اولین مورد به واشینگتن و چارچوب‌بندی دولت بایدن از چالش چین و روسیه مربوط می‌شود. به تصویر کشیدن سناریوی «جنگ سرد»ی، که در آن غرب متحد علیه خودکامگی است، بازتاب دهنده دیدگاه‌های اروپایی‌ها نیست. طبق این نظرسنجی، اکثریت اروپایی‌ها چین را تهدیدی برای شیوه زندگی خود نمی‌دانند.

گریز اروپا از درگیری در جنگ سرد جدید

در سال ۱۹۴۸ ، قبل از آغاز نبرد قدرت میان ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی، هانا آرنت، فیلسوف آلمانی، «اساسی‌ترین معیار سیاسی برای قضاوت در مورد وقایع زمان ما» را مشخص کرد: «آیا رخ‌دادها منجر به حکومت توتالیتر می‌شود یا خیر؟» اما امروزه این شیوه‌ای نیست که  اکثر اروپایی‌ها به واسطه آن درباره رویدادهای سیاسی قضاوت می‌کنند.

آن‌ها معتقد نیستند که جهان با تمایز میان دموکراسی‌ها و خودکامگان شکل پیدا کرده است. بیش‌ترین آن‌ها تصور می‌کنند که ماهیت یک رژیم سیاسی خاص به اندازه کافی روشن‌کننده شکست یا موفقیت دولت‌ها در مقابله با همه‌گیری کووید-۱۹ یا تغییرات آب‌و‌هوایی نیست. حتی در مورد مسئله‌ای هم‌چون مشارکت در امنیت جهانی، تنها ۵۰ درصد موافقند که دموکراسی‌ها بیش‌تر از خودکامگان همکاری می‌کنند، در حالی که ۳۶ درصد معتقدند نوع رژیم هیچ تفاوتی در این ماجرا ندارد.

 رد یک تهدید وجودی

مسئله مورد اختلاف دیگر، عدم توافق اروپایی‌ها بر سر وجود یک تهدید وجودی است. در طول جنگ سرد قرن بیستم، مردم مایل بودند اولویت‌های خود را به واسطه حفاظت در برابر تانک‌های شوروی یا قتل‌عام هسته‌ای تغییر دهند. اما امروزه اروپایی‌های کمی فکر می‌کنند که چین قدرت ایجاد چنین تهدیدی را دارد: تنها ۵ درصد از اروپایی‌ها معتقدند که چین بر جهان سیطره دارد. طبق نظرسنجی انجام شده در سال گذشته تنها یک نفر از هر ده شهروند در آلمان و فرانسه فکر می‌کردند که کشورشان به شدت به ضمانت امنیتی آمریکا وابسته است و تقریباً یک سوم مردم هر دو کشور فکر می‌کنند که به هیچ وجه به چنین تعهدی نیاز ندارند.

گریز اروپا از درگیری در جنگ سرد جدید

آخرین نظرسنجی شورای روابط خارجی اروپا جزئیات تازه ای در مورد محرک‌های پشت این دیدگاه‌ها ارائه می‌کند. وقتی از پاسخ‌دهندگان اروپایی سئوال می‌شود که در جهان چه کسی بیشترین قدرت را دارد، اکثر آن‌ها بر قدرت‌های بزرگ تمرکز ندارند. در واقع، به نظر می‌رسد مردم اروپا این ایده را درونی کرده‌اند که قدرت بسیار پراکنده‌تر است. به عنوان مثال، طبق این نظرسنجی، تنها ۱۳ درصد از اروپایی‌ها فکر می‌کنند که دولت ایالات متحده بیش‌ترین تأثیر را بر نحوه اداره جهان دارد و تنها ۶ درصد در مورد چین این گونه فکر می‌کنند. به طور کلی، روشن شده که شهروندان بر این باورند که بازیگران غیردولتی، شرکت‌ها و افراد سوپرمتمول تأثیرگذارترین گروه‌های امروز جهان را تشکیل می‌دهند.

 تقدم جغرافیا بر تاریخ

سومین مسئله در چنین مبارزه‌ای بیش‌تر به جغرافیا مربوط می‌شود تا تاریخ. بدین ترتیب اروپایی‌ها درگیری با روسیه را واقعی‌تر از جنگ با چین می‌دانند. همانطور که پیش از این ذکر شد، تنها ۳۱ درصد فکر می‌کنند که جنگ سرد بین اتحادیه اروپا و چین در حال وقوع است، در حالی که ۴۴ درصد معتقدند که چنین وضعیتی برای اتحادیه اروپا و روسیه صادق است.

گریز اروپا از درگیری در جنگ سرد جدید

تمرکز بر مسئله جغرافیا، بیان‌گر تفاوت وضعیت کنونی با جنگ سرد قبلی است: درگیری ایالات متحده و چین دارای بعد جهانی است، اما در اروپا به عنوان مسئله‌ای داخلی به شمار نمی‌رود و به احتمال زیاد رویارویی اصلی در آسیا رخ خواهد داد. در این سناریوی جدید، اروپا موقعیتی مشابه ژاپن قبل از ۱۹۸۹ دارد: یک متحد قابل اعتماد آمریکایی، اما موضعی خارج از میدان اصلی رویارویی.

 فقدان اتحاد ایدئولوژیک یکپارچه 

با توجه به عدم وجود یک اتحاد ایدئولوژیک یکپارچه میان ایالات متحده و اروپا و تهدید وجودی در همسایگی اروپا، جای تعجب ندارد که اروپایی‌ها در مورد اتحادها، که چهارمین حوزه واگرایی است، متفاوت فکر کنند.

به کار بردن قیاس‌های قرن بیستم در روابط ایالات متحده و چین، سوء استفاده از تاریخ است و درک نادرستی از زمان حال را نشان می‌دهد.

گریز اروپا از درگیری در جنگ سرد جدید

در طی جنگ سرد و در دوران پس از جنگ سرد، حاکمیت-به ویژه در اروپای شرقی- تنها در صورت پیوستن به یک اتحاد سیاسی و نظامی امکان‌پذیر می‌شد. اما در دنیای امروز، دست‌کم برخی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا سعی می‌کنند از طریق مخالف‌خوانی  با شرکای خود در اتحادیه اروپا یا ناتو، به جای پیروی از یک خط مشترک، از ظرفیت‌های خود به عنوان قدرتی مستقل بهره ببرند. طبق نظرسنجی شورای روابط خارجی اروپا، در حال حاضر برای برخی از شهروندان اروپایی فسخ همکاری‌های مشترک وسوسه انگیزتر از هم سویی با ایالات متحده و سایر شرکا به نظر می‌رسد.

 ترجیح بی‌طرفی

بر اساس یک نظرسنجی، بسیاری از پاسخ‌دهندگان اروپایی گفتند که ترجیح می‌دهند در درگیری میان ایالات متحده و چین یا روسیه بی‌طرف (و نه هم‌سو با واشینگتن) باقی بمانند. از زمان انتخاب جو بایدن به عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده، دست‌کم نیمی از پاسخ‌دهندگان هنوز مایلند دولت‌شان در درگیری بین ایالات متحده و چین بی‌طرف بماند. نظرسنجی اخیر در آوریل امسال ضمن تأیید این بی‌میلی نشان داد که اروپایی‌ها به جای اتحادهای ثابت، دنیایی از «شرکای ضروری» را می‌بینند.

گریز اروپا از درگیری در جنگ سرد جدید

اگر این نظرسنجی جدید روند پایداری داشته باشد، سیاست‌گذاران خارجی در واشینگتن و بروکسل را برای آماده‌سازی برای مبارزه نسلی «همه جامعه» علیه خودکامگی در پکن و مسکو را با مشکل مواجه می‌کند. رهبران اروپایی و آمریکایی وقتی متوجه شوند که اجماع اجتماعی پشت سر آن‌ها وجود ندارد، بسیار کوتاه می‌آیند.

  • منبع خبر : اقتصاد نیوز